عاشق کسی باش که قلبش انقدر بزرگ باشه که برای ورود به قلبش خودت را کوچک نکنی
هرگز اخم نکن چون ممکن است کسی با یک لبخند عاشقت شود
دردم از دیدار توست .... دل فقط بیمار توست .... شادی و عشق و امید ..... هدیه چشمان توست
سکوت یعنی : یه حرفی که توی دلمه . یعنی یه اسم که رو لبمه . یعنی یه شرم که توی چشممه . یعنی یه آرزو که تو سینمه . سکوت یعنی از ته دل میگم دوست دارم
در کنار تو آشیانه میکنم .... کلبه دل را پر از ترانه میکنم .... یکی سوال میکند برای چه زنده ای ؟ .... من برای زیستن تو را بهانه میکنم
اشک من بارون غربت ..... تو دلم غبار حسرت ..... من برات سوغاتی دارم ...... یه سبد گل محبت
اگه دلت لبریز غم بود .... گذارت بر مزار کهنه ام بود .... بگو این بی نصیب خفته در خاک .... یه روزی عاشق و دیوانه ام بود
من نشانی از تو ندارم ، اما نشانیم را برای تو مینویسم : در عصر های انتظار ، به حوالی بی کسی قدم بگذار ، خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه تنهایی شو ، کلبه غریبیم را پیدا کن ، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهایم مرا خواهی یافت
من زیر بارون با چشام یه آرزو ساخته بودم ، واسه دوباره دیدنت زندگیمو باخته بودم ، یا آرزومو پس بده یا با یه بار دیدنت به زندگیم نفس بده
وقتی که عاشق میشیم تلاش میکنیم چهار دیواری آدما را بشکنیم و بریم تو ، اما یادمون میره چیزی که عاشقش شدیم همون چهارتا دیوار بود نه آدم توش